به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ برای بازدید از نمایشگاه نهایی سومین جشنواره سالانه پرتره سازی به گالری شیرین در ولنجک رفتیم. این جشنواره با دبیری جاوید رمضانی، طی فراخوانی در زمستان ۹۲، با هدف استعدادیابی و ایجاد زمینه برای حضور هنرمندان جوان آغاز به کار کرده بود.
برگزیدگان نهایی براساس داوری حمید سوری، مهدی مقیمنژاد و محمدرضا شریفزاده انتخاب شده و آثار راه یافته در گالری شیرین برای بازدید عموم عرضه شدند.
تمامی آثار در قالب تصاویر عکس بنیاد و با تکنیکهای فتوآرت، فتومونتاژ، چاپ سیلک، چاپ دیجیتال، چاپ آنالوگ و ترکیب مواد تهیه شدهاند.
براساس موضوع جشنواره تاکید تمامی آثار بر پرترهسازی است که با توجه به تکنیکهای انتخابی هنرمندان به اشکال مختلف نمود یافته است. برای مثال، هنرمندی با انتخاب عکسی از چند زن، با استفاده از پارافین و به زعم خود حذف بدن شخصیتها و باقی گذاشتن صورت، به اصل پرترهسازی نزدیک شده است. در اثری دیگر پرتره مدنظر هنرمند در قالب یک عکس قدیمی در دستان پیرزنی در میدان دید مخاطب نمایان میشود یا چهره دخترکی که سرش را از لای در قرمز رنگ بیرون آورده است.
ابداعات هنرمندانه در میان آثار قابل توجه و مطالعه هر تکنیک نیازمند صحبت با هنرمند مربوطه است. تکنیکهایی که هر یک با توجه به نیازمندیها و روند تهیه اثر هنری، دنیایی از خلاقیت برای مخاطب به ارمغان میآورد.
اما نکته حائز اهمیت در این بین شیوه داوری آثار راه یافته به نمایشگاه است که با رای بازدید کنندگان از نمایشگاه انتخاب میشوند.
برگههای رای در اختیار مردی نارنجیپوش بود. مرد نارنجیپوش قبل از ما با چند نفر دیگر در حال حرف زدن بود و برگههایی به آنها میداد و آن چند نفر هم با پر کردن آن برگهها دوباره همان را به او پس میدادند. کنجکاوی ما چندان طولی نکشید چرا که به محض نشستن ما، همان برگهها هم به سوی ما روانه شدند. آن مردنارنجی پوش از ما خواست که مشخصات خود را بر روی برگهها بنویسیم تا گالری، اطلاعات و خبرهای مربوط به نمایشگاههای آتی را به ما اطلاع دهد.
ما هم با میل و رغبت این کار را انجام دادیم. وقتی از مردنارنجی پوش پرسیدیم که چگونه باید رای بدهیم، گویی که حرف بیربطی زده باشیم، بلند شد و به طرف دیگر نمایشگاه رفت، جایی که چند بازدیدکننده دیگر حضور داشتند و باز همان برگهها را بین آنها توزیع کرد. اندکی بعد برای کسب اطلاعات نزد خانمی رفتیم که پشت میزی نشسته بود و تلفنها را جواب میداد، از او راجع به رای گیری سوال کردیم؛ اما چشمان بهت زده خانم ، ما را هم بهت زده کرد.
به طریق دیگری سر حرف با آقای نارنجی پوش باز شد. مرد نارنجی پوش از کارهایش برایمان حرف زد. از مشقتهای کار نقاشی و عکاسی و در این بین اثری از خودش را که در نمایشگاه حضور داشت، به ما نشان داد و آن را تحلیل کرد. اثرش یک «فتو آرت» بود؛ دستی که از قتل یک مرد جلوگیری میکرد.
همان سوال قبلی را دوباره مطرح کردیم: «اینجا واقعا رای گیری نمیشه؟.. به ما گفته بودند که هر کس میتونه رای بده...» مرد نارنجی پوش خندهای کرد و گفت: شما به من رای دادهاید... آن برگههایی که پر کردید و مشخصات خودتان را نوشتید، برگههای رای گیری بود.
به نظرتان در آن لحظه ما چه کار باید میکردیم. مغموم و شکست خورده از بازیی که خورده بودیم باز سمت خانم پشت میز نشین رفتیم و گفتیم برگه رای میخواهیم. اما بلافاصله زنگ تلفن به صدا درآمد و خانم گوشی را برداشت. تلفن که تمام شد گویی، با قطع شدن تلفن ما نیز محو شده باشیم و از روی کره خاکی رخت بربسته باشیم، خانم سرش را پایین انداخت و مشغول کار دیگری شد.
لحظهای بعد دوباره سرش را بلند کرد و به ما نگاهی انداخت. نگاه خانم به ما، مانند نگریستن به دو اثر هنری رد شده از جشنواره بود. نگاهی که میگفت: صاحب این شبه اثرهای هنری کجا هستند که بیایند و کارهایشان را پس بگیرند و اینجا را خلوت کنند...
لاجرم قبل از آنکه هر اتفاق دیگری بیافتد محل نمایشگاه را ترک کردیم و امروز که قرار است آثار برگزیده انتخاب شوند منتظرهستیم که ببینیم آیا دوست نارنجیپوش ما با رای مستقیم بازدیدکنندگان انتخاب میشود و یا اینکه چقدر تلاش دوست نارنجیپوش وسایر دوستان فعال در عدم انتخاب واقعی آثار برگزیده سهیم بوده است.
نبود یک ساز وکار مناسب و افراد مسئول و ناظر سبب میشود که یک شرکت کننده یا حتی تعدادی از شرکت کنندگان با حضور مستمر خود در نمایشگاه و دخالت مستقیم در رای بازدید کنندگان، صحت آرای کسب شده را زیر سوال ببرند.
نظر شما